جدول جو
جدول جو

معنی طاق مدنی - جستجوی لغت در جدول جو

طاق مدنی
(قِ مَ دَ)
نوعی از طاق عمارت:
نکنی گر سفر مکه ویثرب چه غم است
طاق درگاه ضرور است که باشد مدنی.
واعظ قزوینی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طاق مینا
تصویر طاق مینا
کنایه از آسمان، چتر کحلی، چرخ گردان، طارم اخضر، چرخ مقوّس، طاس افلاک، طاس نگون، گنبد کبود، چرخ نیلوفری، طارم فیروزه، طاق خضرا، خرگاه سبز، چرخ مقوّس، چرخ بلند، طاق کحلی، چرخ آبنوس، چتر مینا، قلزم نگون، گنبد لاجوردی، دریای اخضر، چرخ روان، چرخ دولابی، رواق فلک، چرخ روان، رواق نیلگون، چرخ اخضر، طاق طارم، طاق لاجوردی، تشت غربالی، چرخ چنبری، چرخ بلند، خرگاه گردان، چرخ کبود، چرخ آبنوس، چرخ خضرا، چرخ نیلوفری، طاق فیروزه، خرگاه مینا، چرخ دوّار، چادر لاجوردی، سقف لاجورد، چرخ دوّار، طارم اطلس، طاق ازرق، کلّۀ نیلوفری، طاق نیلوفری، چتر آبگون، قبّه خضرا، رواق زبرجد، طاس آبگون، چرخ چنبری، چرخ کبود، چرخ مینا، پردۀ نیلگون، چرخ مینا، چرخ خضرا، چرخ گردان، چرخ دولابی، رواق کبود، سقف مینا، رواق چرخ، طارم نیلگون، گنبد طارونی، کلّۀ خضرا، چرخ اخضر، طاق مقرنس
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
نقشی که بصورت طاق در دیواره ای سازند، برای خوشنمائی:
به هر روزنی قبله یکسو شده
همه طاق بندی ابرو شده.
زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
کنایه است از آسمان. طاق مینائی:
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینابرکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(قاص ص)
مدنی محمد بن قیس. قاص (داستانسرای) عمر بن عبدالعزیز است. وی در مدینه داستانسرائی میکرد. از ابوهریره و جابر به طرز مرسل و ابوسلمه بن عبدالرحمن و ابوصرمه و عمر بن عبدالعزیز روایت کند، و از وی سلیمان نمی و لیث بن سعد و محمد بن اسحاق بن یسار و حرب بن قیس و عبدالعزیز بن عباس و ابومشعر جنج و عمر بن عبدالرحمن بن محصن و موسی بن عبیده روایت دارند. (الانساب سمعانی)
مدنی. یعقوب بن مجاهد مدنی محرومی، مکنی به ابویوسف و ملقب به ابوحرزه. وی از عباده بن ولید و محمد بن کعب و قاسم بن محمد روایت کند و حاتم بن اسماعیل و یحیی بن ایوب ویحیی بن سعید از او روایت دارند. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ مَ دَ)
نام بیماریی است که به فارسی آن را رشته نامند و به هندی نارو گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات). آن است که بر بدن آدمی دانه ای تولید و سپس بصورت تاولی گردد، و آبی در زیر پوست جمع شود. آنگاه تاول بترکد و از میانۀ آن شیئی مانند رگی بیرون آید واندک اندک آن دراز شود. و بسا باشد که آن رگ را در زیر پوست جنبشی نمودار گردد شبیه به جنبش کرم. قرشی گوید: و این شی ٔ رگ حقیقی نیست بلکه حیوانی است که در بدن تولید میگردد مانند دیگر کرمها که در بدن آدمی تولید میشوند. فارسی آن بیماری رشته است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). کرمی است مانند قیطان که زیرپوست وروی عضلات در مواضعی که عصب زیادتر است تولید شود. وطول آن گاهی به 57 سانتیمتر میرسد. سلمانیها و قصابان محلی (سواحل جنوب ایران) مهارت دارند که آن را بدون پاره شدن کرم از زیرپوست خارج کنند. بدین ترتیب که وقتی از محلی که سر این کرم در زیر پوست واقع است، روی پوست جوش یا تاولی ایجاد شود، آن جوش یا تاول را شکافند و سر کرم را از روی پوست به اندازۀ یکی دوسانتیمتر خارج کنند و آن را در چوب کبریتی پیچیده وچوب کبریت را بهمان حالی که کرم دور آن پیچیده شده روی زخم گذارند تا روز بعد مجدداً آن را باز کنند و چند سانتیمتر از آن را بیرون کشند، و باز دور همان چوب کبریت پیچند و رها کنند. این عمل چند روز تکرار شود تا بتدریج همه کرم از زیرپوست خارج شود. اگر در حین عمل یا بی دقتی مریض، کرم که قسمتی از آن خارج شده، پاره شود و سر پارگی آن زیر پوست باشد بعلت ترشحاتی که از بدن کرم زیر پوست خارج گردد، محل کرم باد کند و بسیار دردآور و خطرناک باشد. این کرم در بدن ساکنان بنادر جنوب ایران مخصوصاً اطراف لارستان و بندر لنگه و بندرعباس شیوع دارد. (فرهنگ فارسی معین). عرق مدنی. رشته. دودۀ مدنیه. پیو. پیوک. نارو. فرتیت. فرنتیت. و رجوع به پیو و رشته در ردیفهای خود شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
طاق ساختن. ساختن بنای طاق را. تسقیف. سقف زدن
لغت نامه دهخدا
تاک بندی گونه ای تاک زدن آرایشی بر دیوارها ساختن طاق، نقشی که به صورت طاق در دیواره ای سازند برای خوشنمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرق مدنی
تصویر عرق مدنی
رشته از بیماری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاق زدن
تصویر طاق زدن
تاک زدن آسمانه زدن گنبد زدن طاق ساختن سقف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تنها شدن، تک شدن، جدا شدن، مهجور گشتن، یگانه شدن، بی همتا گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد